Sonntag, 23. Juni 2013

از سری مجموعه ی سنت های عقلانی ایرانی - منطق و فلسفه منتشر شد:
عمر بن سهلان ساوی سه رسالۀ منطقی و فلسفی
با مقدمه و تصحیح وتحقیق غلامرضا داد خواه و مجمد زنجانی اصل
196 صفحه به زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر شد
نشر گوته و حافظ، بن،2013

قیمت:29,90 یورو
قابل تهیه از:تمامی کتابفروشی ها درکشور آلمان / مراکز پخش سراسری آمازون/ سایت اینرنتی نشرگوته وحافظ www.goethehafis-verlag.de
وسایت کتابفروشی گوته وحافظ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
عمر بن سهلان ساوی (م بعد از 537/1143م)، فیلسوف و منطقدان کمتر شناخته شده ایرانی در سده ششم هجری/ دوازدهم میلادی است. از او به عنوان  «منطقدان ایرانی غیر ارسطوئی» یاد شده است. آثار ساوی که طیفی از کتابهای بزرگ منطقی تا رساله های کوتاه منطقی و فلسفی به زبانهای فارسی و عربی را دربرمیگیرند، از حضور گفتمان نظام مند و تحلیلی در ایران به اندک زمانی پس از یورشهای خِردستیزانه غزالی و همگنانش خبر میدهند. این آثار بر آموزه های متفکّرانی مانند شیخ اشراق شهاب الدین یحیی سهروردی، فخرالدین رازی، نصیرالدین طوسی، شمس الدین محمّد شهرزوری و حتّی ملاصدرای شیرازی تأثیر گذاشته اند؛ و در روشنان آنها، نه تنها از چالشهای منطقی و فلسفیِ سده ششم هجری بر سر میراث ابن سینا تصویر روشنتری خواهیم داشت، بلکه چگونگیِ گذارِ توجّه فیلسوفان بعد از او از کتاب شفاء به کتاب اشارات و تنبیهات را تفسیر تازه ای میتوانیم نمود. دفتر پیش رو، سه عنوان از رساله های منطقی و فلسفی ساوی با این عناوین را دربردارد: فی تحقیق نقیض الوجود، التّوطئة فی المعجزات والکرامات، نهج التّقدیس.
 
The present work contains three logical and philosophical treatises of ʿUmar b. Sahlān Sāwī (d. after 537/1143): Fī Taqīq naqīż al-wujūd (Concerning the Contradictory of Existential Proposition), al-Tawiʾat fi al-muʿjizāt wa al-kirāmāt (An Introductory Statement on Miracles and Divine Graces) and Nahj al-taqdīs (the Way of Divinity). Ibn Sahlān Sāwī is a little-known Iranian philosopher and non-Aristotelian logician of the six century A.H. His works, written both in Persian and Arabic, represent the vibrant intellectual activity in Iran after the severe attacks of Muammad Ghazālī (d. 505/1111) and his successors against philosophy. Sāwī’s writings throw light on the challenges concerning Ibn Sīnā’s views, and the question of how the attention of the philosophers in the Islamic world turned gradually from al-Shifāʾ to al-Ishārāt wa al-tanbīhāt in the six century A.H. Sāwī’s logical and philosophical doctrines had effect on outstanding figures like Shihāb al-Dīn Yayā Suhrawardī (d. 587/1191), Fakhr al-Dīn Rāzī (d. 606/1209), Naṣīr al-Dīn Ṭūsī (d. 672/1274), Shams al-Dīn Muammad Shahrazūrī (d. after 686/1287) and Mullā adrā (d. 1050/1640).
 
 
 
 
 
 
 
عنوان کتاب: تاریخ مختصر ایران - (سفری تاریخی برای جوانان)
نویسندگان: خسرو کیان‌راد / سارا کیان‌راد
221 صفحه به زبان آلمانی
نشر گوته و حافظ، بن،2013
قیمت:22 یورو
قابل تهیه از:تمامی کتابفروشی ها درکشور آلمان / مرکز پخش سراسری آمازون/ سایت اینرنتی نشرگوته وحافظ www.goethehafis-verlag.de
وسایت کتابفروشی گوته وحافظ www.goethehafis.de

موضوع کتاب تازه منتشر شده بازگویی تاریخ ایران از ابتدا، یعنی از زمان نخستین تمدن‌های فلات ایران تا انقلاب اسلامی در سال 1357 است . بدین ترتیب چندین هزار سال تمدن این سرزمین کهنسال را در بر می‌گیرد. کتاب حاضر به چهار بخش تقسیم شده که از این میان، بخش دوم (ایران باستان) و سوم (عصر اسلامی) بیشترین حجم را به خود اختصاص داده‌اند. بخش اول درآمدی است بر جغرافیای ایران و بخش چهارم نیز خلاصه کتاب را شامل می‌شود. هرچند ترسیم سراسر تاریخ ایران به طور فشرده و در صفحه‌هایی اندک بسیار دشوار است، اما نویسندگان توانسته‌اند از عهده این امر برآیند. مطالب بخش دوم و سوم بر مبنای ترتیب دودمان‌های حکومتگر تنظیم شده است.
تمرکز اصلی نویسندگان کتاب در جایگاه نخست، نه رویدادهای سیاسی هر سلسله، بلکه بیشتر جامعه و فرهنگ بوده است. از این رو خواننده ضمنِ دنبال کردن سالشمار رویدادهای تاریخی، پی می‌برد که برای مثال شترنج، هلو، فلفل یا ماشین دودی کی برای نخستین بار وارد ایران شده یا این‍‌که در ایران حتی در دوهزار سال پیش نوعی از کودکستان وجود داشته است. آثار معماری و ادبی هر دوره نیز جایگاه مهمی در این اثر دارند. در لابه‌لای برگ‌های کتاب خواننده از شهرها، آداب و رسوم، جشن‌ها، بناها و شخصیت‌هایی آگاه می‌شود که اغلب در آلمان چندان شناخته شده نیستند. اشاره‌های زیادی به سرزمین‌های همجوار ایران در طول تاریخ و حتی بخشی از تاریخ اروپا که مرتبط با ایران است می‌شود. بدین‌گونه خواننده می‌تواند رویدادهای داخل ایران را در ارتباط با تاریخ جهانی بهتر در ذهن خود بازسازی کند. برای مثال به مناسبات کمپانی‌های تجاری اروپایی با ایران اشاره شده که تاثیر زیادی بر تحولات تاریخی ایران در سده هفدهم میلادی به بعد داشته است. برای آگاهی بیشتر خواننده نسبت به پاره‌ای اصطلاحات یا شخصیت‌های مهم تاریخی، توضیحاتی به طور کناری و در جداولی خاص آمده است، برای نمونه می‌توان به زیگوراتِ چغازنبیل، جشن سده، مهرپرستی، مانی، محمد باب و ... اشاره کرد.
وجود برخی از تصاویر مرتبط با موضوع و فصل‌های کوتاه باعث شده تا ارتباط با متن برای خواننده ی جوان، متنوع تر شود. همچنین در پایان فهرستی از دودمان‌های حکومتگر در ایران و پادشاهان ایرانی کتاب را کامل می‌کند. به این دلیل که مخاطبان اصلی کتاب خوانندگان جوان هستند از سبک وزبان بیش از حد علمی اجتناب شده. در مجموع زبان کتاب ساده است. همین ساده گی توانسته است آن را برای خوانندگان جوان و نیز دیگرانی که بدون دانسته‌های بپیشین می‌خواهند اطلاعاتی کلی از تاریخ ایران به‌دست آورند، مناسب کند.
 
 
 
 



Samstag, 2. März 2013



ایران در سپهر تاریخ و اندیشه

پرداختن به وجوه کمتر شناخته شدة تاریخ ایران و انتشار پژوهشهای علمی دربارة میراث برجای مانده از متفکران ایرانی، مجالی است تا نشر گوته و حافظ در روشنگری نسل نواندیش ایرانی سهم هرچند ناچیز خود را ادا کرده باشد.
هر نسلی در برخورد با گذشتة خویش پرسشهایی دارد که به فرجام، تفسیر او از این گذشته را به بار می¬نشاند. تفسیری از مسیری که اکنون او از آن برآمده است و آیندة او را رقم خواهد زد. این تفسیر، دستامد رابطه¬ای چند وجهی است میان مدارک موجود و پرسشهای هر یک از پژوهشگران و رویکرد آنها در بررسی مدارک برای دستیابی به پاسخهایی روشنگر. ما نیز به سهم خود، با انتشار مجموعه پژوهشهای تاریخی برآنیم که نسل کتابخوان و اهل بینش¬مان را به درنگهایی تازه دربارة اکنون خود واداریم. باشد که این درنگها، ما را به درکی رهنمون شود که مجال می¬دهد با قدمهایی استوار بر اندوخته¬ها و داشته¬های واقعی و به دور از جنجالهای مرسوم، به ساختن آیندة سرزمین پُر مِهرمان همّت گماریم.

از مجموعة «ایران در سپهر تاریخ» به زودی این کتابها منتشر خواهد شد:
ــ بازرگانان در اصفهان عهد صفوی، سارا کیان راد
ــ تاریخ و تأویل به روایت دستور المنجّمین، محمّد کریمی زنجانی اصل

از مجموعة «سنّتهای عقلانی ایرانی» نیز در سال 2013 این کتابها منتشرخواهند شد:
ــ آداب ناصری، میرزا ابراهیم خان صدیق خلوت، با مقدمه و تصحیح و تحقیق زهرا خلوتی و آزاده کرباسیان
ــ دلالات زرادشت، مهانکرد بن مهریار، با مقدمه و تصحیح و تحقیق ملیحه کرباسیان
ــ دیباچة شاهنامه، حمزه هرندی، با مقدمه و تصحیح و تحقیق آزاده کرباسیان و محمّد کریمی زنجانی اصل
ــ سه رسالة منطقی و فلسفی، عمر بن سهلان ساوی، با مقدمه و تصحیح و تحقیق غلامرضا دادخواه و محمّد کریمی زنجانی اصل
ــ سه رسالة منظوم منطقی و فلسفی (شرح تهذیب المنطق و ...)، ناشناس، با مقدمه و تصحیح و تحقیق گلاله هنری
ــ علم الآفاق و الأنفس، شمس الدین سمرقندی، با مقدمه و تصحیح و تحقیق غلامرضا دادخواه
ــ مجموعه اشعار کُردی (شیخ صنعان و ...)، فقیر تهرانی، با مقدمه و تصحیح و تحقیق خانا عمرخالی و کوان خانکی

بزودی منتشر خواهد شد
نشر گوته وحافظ /آلمان

 
 

Montag, 21. Januar 2013






  معرفی یک رمان
محمّد بهارلو: سال‌های عقرب ؛159 صفحه، انتشارات گوته و حافظ، بن/ آلمان 2013

رمان سال‌های عقرب به سرگذشت کارگرانی می¬پردازد که به شهری بندری در جنوب ایران تبعید شده‌اند. بیشترین صفحات کتاب به این مسائل می¬پردازد: مناسبات این کارگران با یکدیگر، ادامه‍ی فعالیت و مبارزه‍ی آنها برای احقاق حقوق پایمال شده‌شان در این شهر بندری، اصطکاک شخصیت اصلی داستان "اسحاق" با شهردار و رئیس پاسگاه ژندارمری بندر. البتّه، در کنار اینها، روابط خانوادگی و اجتماعی هم به تصویر کشیده شده¬اند.
با این همه، امّا، محور اصلی رمان که در زیر پوست وقایع آن جریان دارد، داستان پسر "اسحاق"، نجف است، که به مبارزه ی مخفی روی آورده است.
به رغم وجه غالب سیاسی رمان که بر ساختارآن حاکم است، دلنگرانی¬های شبانه¬روزی مادر و پدر و مادر بزرگ نجف که هر لحظه چشم¬انتظار خبر بدی درباره ی اویند، صحنه¬ها و فضاهای عاطفی تأمّل-برانگیزی را در طول آن خلق می¬کند.
رمان سال¬های عقرب بدون اینکه نویسنده به طور مشخّص درباره ی آن توضیحی داده باشد و یا در طی رمان به طور مشخّص و یا حتّی اشاره-وار هم آمده باشد، ما را به زمان و فضای پیش از انقلاب می‌برد و بابخشی از نسلی آشنا می‌کند که برای مبارزه با نظام دیکتاتوری شاه، مشی مسلحانه را برگزیدند.
بهارلو بدون داوری در این باره یا کلیشه‌سازی و شعارزدگی، می‌کوشد برشی کوتاهی از زندگی این بخش از آن نسل جوان و روشنفکر را به شکلی نمادین نشان دهد، و فراتر از آن، مناسبات و ساختار اخلاقی ـ عاطفی، باورها، روابط و رفتار کارگران تبعیدی و خانواده‍ی آنها را در این رمان به تصویر کشد.
مکان وفضای داستان، یک شهر کوچک بندری است. بهارلو که خود اهل جنوب است، با ترسیم معماری مکان وفضای این شهر بندری و تلاش برای تبدیل آن به مکان وفضای قالب اصلی ساختار رمانش،مکان و فضایی را ترسیم می¬کند که برای بیان ادبی خود مطلوب می¬داند. بدین سان، او تصویری از مکان وفضای شهر به نمایش می‌گذارد که خواننده نمی¬تواند آن را همچون یک شهر کوچکِ واقعی در جنوب ایران نپندارد و گمان برد که با شهری ساخته ی ذهن نویسنده مواجه است.
بهارلو در سال¬های عقرب، با نثری خواندنی، طرحی کوتاه امّا موفق از تاریخ زندگی و مبارزه ی یک نسل را با نگاهی غیرِ جانبدارانه ارائه داده است. تسلّط او به فرهنگ گفتاری شخصیّت‌ها و آشنایی¬اش با روزگاری که داستان در آن جریان دارد، این رمان را در کنار دیگر رمان¬های تاریخی و تاریخنگر ما قرار می دهد.

* * *
فرازهایی از رمان سال‌های عقرب:
پیغامِ سلامتیِ کوتاهی بود روی کاغذ پوستیِ نازک که با مداد نوک‌تیز نوشته شده بود؛ بی¬نام و نشان و بدون نام گیرنده. اسحاق خط را می¬شناخت. خط نجف بود. کاغذ را بالای شعله ی شمع گرفت، امّا نشانی از کلمات مخفی نبود. همان بود که با مداد نوشته شده بود، بی¬هیچ پیام ناپیدایی. شقیقه¬هایش تیر می¬کشید. تا پیش از خاطرجمع شدن نمی¬خواست به زن چیزی بگوید. ضماد خشخاش به پیشانی مالید و زیر بادبزنِ برقی دراز کشید تا چشم¬هاش گرم شد.
پیش از ظهر، که برای رفتن به بندر از خانه بیرون زد، هنوز به پیغام فکر می¬کرد. انگار چیزی در آن تکه کاغذ بود که از آن سر در نیاورده باشد. امیدوار بود که صفدر، دوست نجف که با او روی اسکله کار می¬کرد، از این سردرگمی درش بیاورد. زیر آفتاب تندی که صاف به سرش می¬تابید پا به خیابان اصلی گذاشت. جنبنده¬ای تو کوچه¬ها نبود. سایبان¬ها وکرکره¬های دکان پایین بود و درها نیم¬کش. دست¬فروش¬ها بساط شان را جمع کرده بودند. انگار به شهر ارواح پا گذاشته باشد. تق تق چکشِ سنگ¬تراش تنها صدایی بود که می¬شنید. راهش را کج کرد تا از جلو کارگاهش نگذرد. سگی تو سایه ی درگاه خانه¬ای لمیده بود و با زبان آویزان له له می¬زد. از پشت پنجره¬ای ناله ی کودکی شنیده می¬شد. وقتی خود را به پیچ میدان رساند ایستگاه ماشین¬های بندر خالی بود. احساس کرد آفتاب استخوان¬هاش را نرم می¬کند. از چشم راستش آب راه افتاده بود. حاشیه ی دیوار، زیر سایبانی، پناه گرفت. به آسمان آبی و داغ نگاه کرد. یک لکه ابر هم ندید. با خودش فکر کرد اگر تا نیم ساعت دیگر سر و کلّه ی ماشینی پیدا نشود برگردد. دستمالش را از جیب درآورد تا عرقش را پاک کند. وقتی جیپ شهردار جلو پایش ترمز کرد از پشت پرده ی اشکی، که تو چشم¬هاش جمع شده بود، شبحِ لرزانی دید. شهردار به پهلو خم شد در را برایش باز کرد. لبخند زد وگفت: سوار شو نمک¬گیر نمی-شوی.
......
نجف نگاهی به ساعت مچی¬اش کرد و رو به دیوار چرخید تا کمربندش را سفت کند. وقتی برمی¬گشت چشم اسحاق به برآمدگیِ جلد چرمیِ زیر نیم تنه¬اش افتاد که با تسمه¬ای به پلِ شلوارش بسته شده بود. آمد چیزی بگوید که نجف رفت توی آشپزخانه و وایستاد رو به روی قناری که کنج قفس کز کرده بود . مدتی به پرنده زل زد و بعد برای خودش چای ریخت. بیرون که آمد اسحاق گفت: می¬خواهی تا میدان باهات بیایم؟
......
* * *
محمّد بهارلو، نویسنده، منتقد، پژوهشگر و مدرّس داستان‌نویسی، در 1334 در آبادان زاده شد. با نشریات ادبی متعددی مانند آدینه و دنیای سخن همکاری مستمر داشته و سردبیر تارنمای ادبی «دیباچه» است.
افزون بر این، در دو دهه اخیر در کارگاه داستان‌نویسی¬اش به آموزش نویسندگان جوان همّت گماشته و سال¬ها است که بر اساس ادبیات صد سال اخیر ایران، «فرهنگ فارسی گفتاری» را در دست تألیف دارد.
آثار منتشر شده بهارلو عبارتند از:
رمان: بختک بومی؛ عشق کُشی؛ بانوی لیل؛ عروس نیل
مجموعه داستان کوتاه: باد در بادبان؛ حکایت آن که با آب رفت؛ شهرزاد قصه بگو!
نقد ادبی: کلیدر، سرگذشت نسل «تمام» شده؛ داستان کوتاه ایران (نقد و بررسی 23 داستان از 23 نویسنده‍ی معاصر)؛ عشق و مرگ در آثار صادق هدایت (مقدمه و نقد و بررسی)؛ بزرگ علوی، نویسنده ی روشن‌اندیش یا «سانتی مانتال»
اسناد ادبی: نامه‌های صادق هدایت (گردآوری، با ضمایم و توضیح جزئیات نامه‌ها)
بهارلو با انتشار رمان «سال‌های عقرب» به جهان رمان‌های فارسی گام نهاد و کتاب حاضر ویراست جدید آن است. محمّد بهارلو چندی است که به عنوان نویسنده ی میهمان در شهر فرانکفورت آلمان به سر می‌برد.
www.3sat.de

برای آشنایی بیشتر با محمّد بهارلو و یکی دیگر از رمان¬های او می‌توان به گفتار خانم شهرنوش پارسی‌پور که از رادیو زمانه پخش گردیده، مراجعه کرد.
zamaaneh.com
این کتاب را می توان به تمامی کتاب فروشی های آلمانی زبان سفارش داد و مستقیم نیزاز طریق سایت ناشر:   www.goethehafis-verlag.de ویا مرکز پخش آمازون تهیه کرد.

     





.





 


 


 



معرفی یک دفتر ترانه
خسروکیان راد: دویدن درتونل بی چراغ!
دفترترانه
چاپ انتشارات گوته وحافظ شهر بن- آلمان 2012*

خسرو کیان راد دو سال بعد از انقلاب 57 ایران متولد شد. وی اولین فعالیت های ادبی خود را با چاپ اشعار ، ترانه ها و متون طنز در نشریات دانشجویی دانشگاه شیراز آغاز کرد. سال 81 در زندگی هنری خسرو با دو نقطه عطف مشخص می شود: عضویت در کانون ترانه سرایان ایران و کسب عنوان برتر در جشنواره ادبی دانشجویان سراسر کشور. با چاپ دفتری از ترانه های کیان راد با عنوان " یه ربع به جنون" در سال 85، نمونه هایی از سبک کار وی در اختیار دوستداران قرار گرفت. دریافت لوح تقدیر از نخستین فستیوال گروه های راک ایران در بزرگداشت "کت استیونس" در خرداد 1385، فصل دیگری در سابقه هنری خسرو محسوب می شود. وی توانست با نوشتن ترانه آلبوم های "دوره گرد" و "کلاغا" و نگارش چند ترانه برای گروه های "سندی" و "کارمندان"، ارتباط هنری خوبی با معدود گروههای پاپ و راک در ایران و آمریکا داشته باشد. نوشتن ترانه "زمین ویران" در تیتراژ فیلمی مستند در باره زنان و کودکان جنگ و همچنین نگارش ترانه "سقوط" برای جشنواره موسیقی کودکان سرطانی از دیگر آثار خلق شده توسط خسرو می باشند. تلاش کیان راد طی سال های اخیر معطوف به گردآوری مجموعه ای از ترانه های "زویا زاکاریان" و نوشتن ترانه های دومین کتاب خود به نام " دویدن در تونل بی چراغ" بوده است.

پيش كش به
بچه هاي خيابانِ فردا

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند!1

نزدیک به سی سال در فضایی تاریک زیستن و نفس کشیدن، دشوار و جان‌کاه است. فضایی تیره همچون دالانی بی‌روزن و تونلی بی‌چراغ. با گذشت روزها بزرگ می‌شوی و راه می‌روی، روزهای ناب کودکی تنها روشنایی پشتِ سرِ تو در ورودیِ دالان است که هی بیش‌تر و بیش‌تر از آن فاصله می‌گیری، تا آن هنگام که به ژرفای سیاهی فرو می‌روی. انگار همیشه نیمه‌شب است با هوایی خفقان‌آور. دیگر تنها می‌توانی از رژۀ خاطره‌های نورانی در ذهنت شادمان باشی. همه‌جا دیوار است و دیوار. بارها به دیوارها می‌خوری و سراسر روحت زخم بر می‌دارد. اکنون می‌دانی که زادۀ سال هزار ُ سی‌صد ُ رنج در محلۀ مسخ‌آباد بوده‌ای. هرچه پیش‌تر می‌روی بیش‌تر پی می‌بری که این‌جا تنها جولان‌گاهِ خفاشان است. جز مغزهایی متروک، آراسته به صورتک‌ها چیزی نمی‌یابی. دوستان و همسایگان نیز به نظر نارفیق می‌آیند.

این کسوفِ دیرپای، شاهدِ مرگِ تدریجی هزارن شمع و خودسوزی کبریت‌ها هستی. به ناچار از این همه ظلم به ظلمات پناه می‌بری و با خود سخن می‌گویی. همچون هذیانی که زادۀ تبی شدید است. هم‌آغوشِ سکوت می‌شوی و می‌کوشی در زندانِ کوچکت به ترانه‌های تنهایی دل خوش کنی. اما باز تو را راحت نمی‌گذارند آنان‌که خود را قیّمِ زمین و زمان می‌دانند. همه‌جا تبربارانِ تحجر است. گاه به سَرَت می‌زند چنان بلند نعره بزنی که شیشه‌های قیراندودِ این آکواریوم فرو ریزد. دوست داری دست‌کم به کودکان بگویی که بایستی دست به‌کار شوند، می‌توان دوید و با شتاب از این ظلمت گذشت. برای آنان از آفتاب و دریا ترانۀ می‌خوانی و سرودِ سپیده سر می‌دهی. هرچند زنجیرهای نهانیِ سکوت، همواره دست ُپا گیر بوده است.

سودای رهایی در سر داری. می‌دانی که اگر بمانی، تو هم دفن می‌شوی. هم‌سانِ همۀ آنان که در این گورستان بی‌انتها مدفونند. هنوز کورسوی امیدی داری که از این دالانِ زمان بگذری. پس ‌دویدن آغاز می‌کنی. گویی که تحتِ تعقیبِ جهالتی هزارساله باشی.

.....

بخشی از مقدمۀ دفترترانه خسروکیان راد

چشمانِ تو بی‌مرزترین وطن است!

وطن!

وطن، تنها نشونِ شیر ُخورشید نیست!
وطن، تنها ستونِ تخت‌جمشید نیست!
وطن، کوه وُ درختُ دشتُ دریا نیست!
وطن تو قلبِ ماست، هیچ‌جای دنیا نیست!

وطن، نه مرزی می‌خواد ُ نه محدوده!
همه کشتارِ آدم‌ها سرِ خاکِ وطن بوده!
وطن بهانۀ خوبی واسه فریبِ انسان‌هاست!
وطن مفهومی مصنوعی واسه گرفتنِ جان‌هاست!

وطن اون‌جاست که روحت رُ به بردگی نمی‌گیرن!
وطن اون‌جاست که آدم‌هاش به‌دستِ هم نمی‌میرن!
جایی که واژۀ زندان غریبه باشه وُ مهجور!
جایی که هرکس از وحشت نشه به‌دستِ خود سانسور!

وطن، تنها نشونِ شیر ُ خورشید نیست!
وطن، تنها ستونِ تخت‌جمشید نیست!
وطن، کوه وُ درختُ دشتُ دریا نیست!
وطن تو قلبِ ماست، هیچ‌جای دنیا نیست!


وقتی که عکسی بازیچۀ آسفالتِ خیابان می‌شود!!

خبیث!

خودم رُ پیشِ تو دیگه یه لحظه جا نمی‌ذارم!
تمومِ قصه رُ می‌گم، واسه فردا نمی‌ذارم!
می‌گم از اون‌چه می‌دونم! می‌گم تا رو بشه این دست!
که پشتِ ماسکِ قدیست، چه موجودِ خبیثی هست!

جای قلبت، توی سینه نشسته نفرت ُ کینه!
توهم داری ُ تردید با یه غرورِ دیرینه!

آخه این صورتک دیگه چه سودی واسه تو داره!
نگاهت بی‌صدا می‌گه چقد فکرِ تو بیماره!
همه نقشت رُ می‌شناسن، یه نقشِ خشک ُ تکراری!
به خیالت همه خوابن، فقط تویی که بیداری!

جای قلبت، توی سینه نشسته نفرت ُ کینه!
توهم داری ُ تردید با یه غرورِ دیرینه!

*-کتاب هایی که توسط انتشارات گوته وحافظ چاپ ومنتشرمی شوند را، می توان ازطریق تمامی کتابفروشی های آلمانی زبان و کتاب فروشی های معتبردرسایرکشورهای اروپایی و همچنین ازطریق آمازون تهیه کرد.
اخیر این امکان بوجود آمده که کتاب های فارسی چاپ انتشارات گوته وحافظ رامی توان به کتابفروشی های معتبرآمریکایی در آمریکانیز سفارش داد وآنهارااز طریق این کتابفروشی ها تهیه کرد.

1 نام کتابی از بیژن نجدی

Sonntag, 4. März 2012

" متا کاپیتال " پارادوکس جهان آخر


در راستای هدف مبارزه با سانسور و سرکوب قلم های آزاد توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران ودر جهت معرفی نویسندگان
جوان ، با استعداد وناشناخته و همچنین کمک به چاپ و پخش معرفی آثار آنها درخارج از کشور ،به زودی کتاب" متا کاپیتال " پارادوکس جهان آخر نوشته ی بهمن شرف نیا به زبان فارسی، در نشر گوته وحافظ منتشر خواهدشد




برای آشنایی با محتوای کتاب
  مقدمه ی نویسنده
سرمایه داری در حوزه «جهان آخر»1 دچار پارادوکس مُزمن است! هزارتویِ صحنه هایِ نامتعارف در این دسته از کشورها، ناشی از «همزیستی دهقان فقیر در کنار پرولتر»، «روستاهای کهن در کنار شهرهای مدرن»، «دولت ملی در کنار جنبشهای قومی»، «عقل گراییِ دکارتی در کنار جادوگری» و «مدرنیسم آشوبگر در کنار سُنت گرایی منحط» است!
 همزمانی پدیدهها و کاراکترهای متضاد در مختصات کشورهای یاد شده بیشتر از آنکه نقطه عزیمت تجرید علمی قرار گیرد، منبعی برای تئوری سازیهای بورژوایی بوده است!
 مقایسه شماتیک دو نوع سرمایه داری در «اروپا-آمریکای شمالی» از یکطرف و   «آسیا-آفریقا-آمریکای جنوبی» از طرف دیگر، این فرض را پیش میکشد که نظاممندیِ حاکم در حوزه اول با اصول علمی مندرج در کاپیتال مارکس منافات ندارد اما در حوزه دوم، قوانین ِظاهریِ سرمایه داری از علم اقتصاد مارکسیسم تخطی میکند: در اولی پدیده تمرکز و تشکیل انحصار به نهاییترین اشکال خود رسیده است اما در دومی تولید خُرد و پراکندگی سیمای عمومی اقتصاد را تعیین میکند! در اولی خلع ید از دهقان منفرد به سرانجام تاریخی نائل شده است اما در دومی کاراکتر دهقان فقیر در درام اقتصاد بورژوایی نقش اول را بازی میکند! در اولی سیادت شهر بر روستا قطعی و انکارناپذیر است اما در دومی این رابطه معکوس به نظر میرسد! در اولی هیچ نشانه ای از تأثیرگذاری و ماندگاری تولیدِ معیشتی در جغرافیای اقتصادی مشاهده نمیشود اما در دومی این شکل از تولید به طور مستمر در حال تکثیر است! در اولی مدرنیسم و سکولاریسم روبنای اصلی حیات اقتصادی است اما در دومی سنت و عروج مذهب سیاسی! در اولی سوخت و ساز اقتصادی با پیروی از اصول ارزش و کمیت جریان دارد اما در دومی ارزش مصرف و کیفیت سوخت اصلی موتور اقتصاد اند! در اولی قوانین کاپیتال حاکم بلامنازع است اما در دیگری متاکاپیتال2!
 سکانس بندی مواجهه با این تناقض در تاریخ چپ از دوران فیلمهای صامت تا عصر سینمای سه بعدی- پُر از پلانهای کج فهمی، ساده انگاری، انحراف و رویزیونیسم است! در کانون این پارادوکس تاریخی، انواع تئوریهای«وابستگی»-«بورژوازی ملی نجات دهنده»3- «عقب ماندگی»-«توسعه پایدار» و اقسامی از «سوسیالیسمِ هزارهِ سوم»4 در حال زایش اند!
 در کتاب حاضر سعی نویسنده بر این است که موقعیت پروبلماتیک کنونی را با تمام وجوهِ کمیک و تراژیک آن روشن کند. سوسیالیسم علمی در صورتی میتواند از جامعیت قوانین کاپیتال دفاع کند که از روبرو شدن با استثنائات جهان متاکاپیتال و از چالش با چند پرسش جدی روی برنتابد:
1-آیا قوانین اقتصاد جهان آخر، ناقض اصول کلی حرکت سرمایه داری است؟
2-آیا چپ ارتدکس در سیاه چاله پارادوکس های جهان آخر دچار بن بست تئوریک است؟
3- آیا میراث مارکس5 در مواجهه با پارادوکس های جهان آخر هنوز هم میتواند اصلیترین مرجع علمی برای طبقه ای باشد که هدف رهایی بشریت را در سر دارد؟

                                                        بهمن شرف نیا – ژانویه2012  
1- در تمام صفحاتی که پیش رو دارید- عنوان جهان آخر به کشورهایی اطلاق میشود که در ادبیات اقتصاد بورژوایی تا این لحظه، با عناوین جهان سوم – توسعه نیافته– در حال توسعه– عقب مانده– جنوب – وابسته– تحت سلطه یا فقیر نامیده میشدند!
به نظر من، «جهان آخر» تنها نام مناسب برای این دسته از کشورهاست که سرمایه داری در آنها–      راز آمیز و دیوانهوار– با آخرین اشکال استثمار به حیات خود ادامه میدهد، آخرین تناقضات خود را در همین پهنه از دنیا به نمایش میگذارد و آخرین نفسهای خود را در همین جا میکشد.
2- E.F. Schumacher : «علم اقتصاد باید اساس خود را بر آنچه ماوراء اقتصاد Meta-Economics است بنا نهد. »
شوماخر یکی از مهمترین تئوری پردازان و پراتیسین های تاریخ متاکاپیتال به حساب میآید. وی از سال 1955 به عنوان مشاور اقتصادی به کشور برمه رفت و در آنجا اصول اقتصاد بودایی را تکامل بخشید، اصولی که چکیده آن در جمله معروف شوماخر- در بالا- نقل شد.

                                                                 به نقل  از پانوشته های فصل اول   

Donnerstag, 26. Januar 2012

Station 13

Station 13

Frankfurt – Teheran – Frankfurt

Eine Erzählung


Geplagt von Ängsten, sucht ein ehemaliger iranischer Journalist einen Psychoanalytiker in Frankfurt auf. Beim Versuch, Verdrängtes hervorzubringen und Träume zu durchschauen, erlebt der Exil-Iraner eine Reise durch bizarre Welten. Javad Talees „Patient“ schildert lebhaft, wie Erinnerungen an Gewalt unser Unterbewusstsein beeinflussen und berührt dabei nicht nur die Fantastik, sondern auch alltägliche Probleme wie Fremdenhass.



Javad Talee, geboren 1950 in Teheran, war von 1970 bis 1984 Journalist im Iran. Wegen seines Einsatzes für Pressefreiheit wurden seine journalistischen Aktivitäten stets aufs Neue unterbunden. Talee lebt in Deutschland und schreibt für iranische Exilzeitungen, Zeitschriften und elektronische Medien. Er ist Redakteur in der Iranredaktion der „Deutsche Welle“ und Nahostexperte für „BBC“ und „Radio France International“.
Ein iranischer Ex-Journalist, der im Exil in Frankfurt lebt, sucht die Hilfe eines Psychologen. Alpträume plagen ihn, die Wirren des Exils, die Erinnerungen an früher, der Zustand seines Heimatlandes. Die Erzählung Station 13" ist die erste deutsche Prosaveröffentlichung des Schriftstellers und Journalisten Javad Talee, der zuvor bereits zwei Lyrikbände auf Persisch veröffentlicht hat.

برگردان فارسی متن سخنرانی مدیر انتشارات گوته و حافظ درباره کتاب "ایستگاه سیزدهم"
جواد طالعی


 مراسم روخوانی و بازخوانی کتابک ایستگاه سیزدهم شامگاه شنبه سوم مارس در دفتر انتشاراتی گوته و حافظ کلن برگزار شد. در این مراسم، با حضور حدود هفتاد علاقمند ایرانی و آلمانی برش هائی از کتاب خوانده شد. مراسم را موسیقی رنده کلاسیک همراهی می کرد. آنچه در اینجا می خوانید برگردان متن فارسی سخنرانی آقای جلال رستمی مدیر انتشارات گوته و حافظ است درباره ایستگاه سیزدهم. با سپاس ویژه از دوستان ادیب و هنرمندی که با حضور خود به این مراسم گرما بخشیدند.

روانکاو می گوید: "لطفا روی مبل دراز بکشید"

خانم ها و آقایان محترم، دوستان عزیز، داستان جواد طالعی با این جمله آغاز می شود. جواد طالعی، متولد سال 1950 از سال 1970 تا 1980 عضو تحریریه شناخته شده ترین روزنامه ایران، کیهان بود. همزمان او عضو هیئت مدیره سندیکای روزنامه نگاران ایران بود و در رهبری دو اعتصاب تاریخی مطبوعات نقش داشت. اندکی پس از انقلاب 1979 او به خاطر تلاش هایش برای آزادی مطبوعات از روزنامه اخراج شد.

جواد طالعی از سال 1985 در آلمان زندگی می کند.

یک روزنامه نگار تبعیدی ایرانی در فرانکفورت به سراغ یک روانکاو می رود. او از یک عنکبوت بزرگ می ترسد. این عنکبوت بزرگ او را همه جا تعقیب می کند. مراجعه به روانکاو در داستان طالعی گریزگاهی است برای مهاجری که از عنکبوت و سرزمین ارواح به عنوان زادگاهش حرف می زند. عنکبوتی که او را همه جا تعقیب می کند، میهنی که متاثر از ترس ترک کرده و روانکاو، شخصیت های سمبولیک داستان هستند.

روانکاو پناهگاهی در اختیار بیمار قرار می دهد که او در آن احساس امنیت می کند تا بتواند به چالش با ترس هایش بپردازد. عنکبوت، نماینده نفرت از بیگانه و ترس از بیگانه است. سرزمین ارواح، تجسم بخش میهن او پس از انقلاب سال 1979 است. میهنی که با سرکوب و اعدام مخالفان مشخص می شود.

روانکاو در آغاز داستان های بیمار را تخیلی می داند.

خانم ها و آقایان!

اما ماجرای شبکه تروریستی تسویکا به ما نشان می دهد که مسئله نفرت از بیگانگان، نه یک داستان تخیلی، بلکه موضوعی است بی رحمانه نو. چنین است که خود روانکاو که در ایستگاه اتوبوس آنطور که خودش حدس می زند به خاطر ریش پروفسوری سیاهش مورد حمله یک دختر کله تاس قرار گرفته، آگاه می شود که بیمار داستان ها تخیلی تعریف نمی کند، بلکه ماجرای عنکبوت واقعی است.

ایستگاه سیزدهم پاسخ یک مهاجر سیاسی است به پرسش هائی که اغلب با آن ها روبرو می شود: "کجائی هستید؟"، "اینجا چه می کنید؟"، "می توانید به کشور خودتان برگردید؟"
سفر طالعی میان فرانکفورت و تهران نیز سفری است به جامعه سنتی ایران. او مناسبات خانوادگی خودش را نمونه می گیرد.

طالعی با داستان افسانه وار خود، ضمنا جنایت رژیم اسلامی را مستند می کند. او از ستایش اغراق آمیز روحانیت در ایران حکایت می کند. در مجموع می توان گفت که داستان طالعی یک زندگی نامه گذشته نگر است با طنزی سیاه.

جلال رستمی مدیر انتشارات گوته و حافظ، بن.

Die Schrecken des Exils und der Erinnerung

http://www.cineastentreff.de/content/view/9140/146/


Als Patient fühlt sich der Protagonist unwohl. Hinlegen auf die Couch will er sich nicht. Nur zum Schlafen legt er sich hin, und dann kommen die Träume, doch was nun eigentlich Traum und was Alptraum ist, das kann er auch nicht mehr so recht unterscheiden. Seine Ängste plagen ihn, er kann nicht vor ihnen fliehen, sie hängen mit seiner Vergangenheit zusammen und mit dem, was er im Exil erlebt. Der Identitätsverlust, die Entwurzelung, die Fremdenfeindlichkeit, die überall lauert. Seine Ängste sind eine Spinne oder wie eine Spinne. Immerzu begleitet sie ihn, in ihr manifestiert sich, wovor er zu fliehen versucht. Einmal hat man ihn eingesackt, in eine Nervenklinik eingeliefert, mit Elektroschocks behandelt, weil man ihn für verrückt hielt. Doch er ist nicht verrückt.

Das wird auch seinen Therapeuten im Verlauf des eindringlichen Dialogs immer klarer. Alptraum und Realität vermischen sich, und am Ende trifft den Leser doch immer wieder die Erkenntnis: Die schlimmsten Alpträume sind leider die Realität. Die Spinne ist real, ebenso wie die Geister. Er komme aus dem Geisterland, sagt der Protagonist, den wirklichen Namen hat er vergessen. Das Land habe viele Namen. Früher sei es eine Diktatur gewesen, doch nun werde es von Geistern beherrscht, die alle Menschen zwingen wollen, ebenfalls Geister zu werden. Ein Land, in dem die Lebenden verachtet und die Toten verehrt werden.

Es gibt da diese bezeichnende Szene, in der der Protagonist die Verhaftung eines fünfzehnjährigen Mädchens beschreibt. Nach der Hinrichtung wird dem Vater das Brautgeld überbracht. Der Therapeut stutzt. Doch, doch, erzählt der Patient. Das stimmt schon. Es gäbe da eine religiöse Regel, nach der Jungfrauen ins Paradies kämen, wenn sie getötet werden. Das wollen die Geister aber nicht zulassen, also wird vorher noch schnell die Ehe" vollzogen.

Das ist keine Gruselstory, kein Schauermärchen, sondern geltendes Gesetz in Iran. Doch der Patient gibt die Hoffnung nicht auf, dass es den Menschen eines Tages gelingen wird, die Geister in ihre Gräber zurückzutreiben...

Mit dieser schlanken Erzählung ist Javad Talee ein kleines Meisterstück gelungen, man kann kaum glauben, dass es sich um ein Debüt handelt, so ausgefeilt ist der Dialog zwischen Patient und Therapeut, so beklemmend, verstörend und in höchstem Maße zeitgemäß. Aus jeder Zeile atmet hier der Terror eines Regimes, das die Menschen bis ins Exil, bis in ihre Träume hinein verfolgt. Ein Buch, das nicht nur gelesen werden muss, sondern sich auch bestens für eine Bühnenumsetzung eignet - die es hoffentlich irgendwann geben wird.

Gerrit Wustmann

http://news.gooya.com/politics/archives/2012/02/135599.php#more